وداع با کبوتر حرم عشق در اسلامشهر

چشم پاک دختری از جمله‌ای تر مانده است""" چشم‌های پاکش اما خیره بر در مانده است

روی دیوار اتاق کوچک تنهایی‌اش """ عکس بابایش کنار شعر مادر مانده است

امروز درد کشیدیم از رفتن عزیزی که به دفاع از حرم  بانوی غم پرور کربلا حضرت ام المصائب زینب کبری (س) کبوتر وار بر گرد حرمش چرخید و همچون پروانه ای جان خود را نثار شمع وجود آن بانو نمود تا شعار "کلنا عباسک یا زینب (س) " را جامه عمل بپوشاند .

آری امروز همه شهر عزادار محمودرضا بیضایی مدافع حرم حضرت زینب (س)بود . همه آماده بودند تا اثبات کنند زینب اگر در کربلا تنها عزادر شهدای کربلا بود اما امروز آنها برای مدافع حرمت یا زینب کبری(س) چنان مراسم تشییعی گرفتند که بی مادری محمودرضا اصلا به چشم نیامد .

دختر 2 ماهه محمود رضا امروز در رفتن پدر آنچنان آرام بود که گویا آغوش پدر پذیرای  جسم و جانش بود .

 کوثر محمودرضا در رفتن پدر نگریست ..

انگار میدانست، پدر به دفاع از حرم بانوی سه ساله ای شهید شده که اجازه گریه کردن برای پدر را نداشت ... او هم همنوا با رقیه خاتون چنان ساکت بود در تشییع پدر، که از سکوتش حاضران همه به زجه افتاده بودند ...

 نمیدانم چه بگویم و چه بنویسم ازین همه غیرت به خروش در آمده در مراسم تشییع محودرضا که خود گواه آن داشت : "کلنا عباسک یا زینب (س)"

وداع با پیکر مطهر" شهید محمودرضا بیضایی" امروز با حضور هزاران عاشق اهل بیت (ع) در اسلامشهر برگزار شد و پیکرش برای تدفین بنا به وصیت خود او به زادگاهش شهر تبریز منتقل گردید .

یا زینب (س) : شهادت ، ردای گرانبهاییست که اگر لایق نباشی هرگز بر قامتت نخواهند پوشاند، بانوجان فدائیان حرمت همگی آماده جان دادن در راه حفظ حرم با صفای توهستند ،آنچنان که محمودرضا را شفاعت کردی و شهادت را نصیبش نمودی ، ما را هم در زمره ی آن سروقامتان بی ادعا قرار بده .

 محمود جان : شهادتت مبارک ترا جان حضرت زهرا(س) مارا از شفاعتت محروم نگردان