جمعه, ۰۷ تیر ۱۳۹۲
۱۳:۰۵
۵۳
طبقه بندی:
آخرین اخبار
حدود ساعت 21 و7 دقیقه هفتم تیرماه 1360، دو بمب بسیار قوی، در محل دفتر
مرکزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد که بر اثر شدّت انفجار، تمامی سقف ساختمان فروریخت
و موجب شهادت شهید مظلوم آیتاللّه دکتر سید محمد حسینی بهشتی و 72 تن از شخصیتهای
سیاسی ـ مذهبی گردید.
حزب جمهوری اسلامی
حزب جمهوری اسلامی در تاریخ
29/11/1357 یعنی یک هفته پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اعلام موجودیت کرد. اعضاء مؤسس
این حزب آقایان آیت الله سید محمد حسینی بهشتی، آیت الله سید علی حسینی خامنه ای، ﺣﺠت
الاسلام محمد جواد باهنر، آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی و آیت الله سید عبدالکریم موسوی
اردبیلی بودند.
تقابل بین نیروهای خط امام
(ره) و بنی صدر پس از انتخاب نخست وزیر و کابینه نیز همچنان ادامه یافت و در زمستان
1359 دور تازه ای از منازعات شروع شد. سازمان مجاهدین خلق پس از این وقایع، در 30 خرداد
1360، اعلام کرد که فعالیت های این سازمان وارد فاز نظامی شده است و اعضای این گروه
که مسلح به انواع اسلحه های سرد و گرم بودند به خیابان ها ریخته و به قتل و جرح مردم
و پاسداران کمیته و نیروهای انتظامی و تخریب اموال عمومی پرداختند. ترورهای کور یکی
دیگر از استراتژی های سازمان در این زمان بود. موج این ترورها به قدری گسترده بود که
از مردم عادی در کوچه و خیابان تا مسئولین مملکتی را در بر گرفت. در ششم تیر ماه سال
1360 جواد قدیری یکی از عوامل سازمان منافقین در مسجد اباذر تهران با بمب گذاری به
حضرت آیت الله خامنه ای سوء قصد نمود که البته این ترور نافرجام ماند. روز بعد یعنی
هفتم تیرماه، سازمان توسط عامل نفوذی خود محمد رضا کلاهی در حزب جمهوری اسلامی، دفتر
مرکزی حزب واقع در سرچشمه تهران را منفجر کردند که به شهادت آیت الله بهشتی و 72 تن
از پیروان خط امام منجر شد.
هفتاد و دو مهاجر عاشق
در هفتم تیرماه سال 1360،
دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، در حالی که جمعی از بلندپایهترین و دلسوزترین مسؤولان
نظام، همچون آیتاللّه بهشتی رئیس دیوان عالی کشور، چهار وزیر، دوازده معاون وزیر
و حدود سی نماینده مجلس در آن جلسه حضور داشتند، با بغض منافقان منفجر شد و 72 یار
وفادار انقلاب و امام، با ذکر خدا بر لب و بدنهای پاره پاره، به دیدار حق شتافتند.
در پی این حادثه، مردم انقلابی ایران، در سراسر کشور مجالس عزاداری باشکوهی برگزار
کردند و با این کار، نفرت عمیق خود را از دشمنان انقلاب و به ویژه منافقان نشان دادند.
حضرت امام خمینی رحمهالله
درباره این حادثه جانسوز فرمودند: «ملت ایران در این فاجعه بزرگ، 72 تن بیگناه، به
عدد شهدای کربلا از دست داد».
27
صندلی؛ 27 دسته گل
پس از حادثه انفجار دفتر حزب
جمهوری اسلامی در هفتم تیرماه سال 1360 و شهادت جمعی از نمایندگان مجلس شورایاسلامی،
نخستین جلسهعلنی مجلس، سهروز بعد، یعنی چهارشنبهدهمتیرماه برگزار شد. درآن روز،
به یادبود آن شهیدان، 27 دسته گل، بر روی 27 صندلی مجلس قرار داده بودند.
یکی از مسئولان نظام درباره
آن روز مینویسد: «نگران عدم تشکیل مجلس، به خاطر کمبود از حدنصاب لازم بودم خوشبختانه
با یک ساعت تأخیر، نصاب حاصل شد و جلسه علنی رسمیت یافت. موفقیتی بزرگ حاصل آمد؛ چون
27 نفر نماینده شهید داشتیم و نُه نفر مجروح؛ گرچه جمعی از مجروحان، از بیمارستان به
مجلس آمدند.
تشییع شهیدان خونینبال
دو روز بعد از فاجعه هفت تیر،
مردم برای تشییع شهدا، در میدان حسن آباد جمع شدند و به سوی بهشت زهرا به حرکت درآمدند.
شهدای پاکباخته در راه حق، یکی پس از دیگری بر روی دستهای گرم و توانمند مردم به
خاک سپرده میشدند و تا عصر آن روزفراموش نشدنی، 28 تن از شهیدان دفن شدند و تشییع
بقیه، از جمله شهید مظلوم دکتر بهشتی، به وقت دیگری موکول شد. بامداد روز بعد با این
که دفن شهدا اعلام نشده بود، اما سیل مردم به سوی بهشت زهرا سرازیر شد و سرانجام در
آن موقع، پیکر پاک آن شهید مظلوم و تنی چند از همسنگرانش، روی دستهای پاک مردم به
محل دفنشان انتقال یافت و پیکرآنان ـ که پاکتر از گُل بود ـ به خاک سپرده شد.
علل فاجعه
عامل اصلی وقوع فاجعه هفتم
تیر، استکبار جهانی به سرکردگی امریکا بود. در واقع آنها وقتی نتوانستند از پیروزی
انقلاب اسلامی جلوگیری کنند، به توطئه علیه جمهوری اسلامی روی آوردند. البته طرح های
آنها از جمله حمله نظامی و شکست در صحرای طبس، کودتای نوژه، حمله نظامی صدام حسین و
... با شکست مواجه شد. در داخل کشور با تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی، پایه های
اصلی نظام مستحکم و مجلس شورای اسلامی به دست نیروهای اصیل انقلابی و متدین افتاد.
ارتش و سپاه قدرت یافتند و حزب جمهوری اسلامی نیز صحنه سیاسی کشور حضور فعالی داشت.
در چنین شرایطی که گروهک های داخلی مطرود مردم و مسئولین شده و از بعد خارجی نیز نظام
اسلامی منسجم و مقتدر شده بود، همه نگاه ها و بغض و کینه ها متوجه حزب جمهوری اسلامی
و دبیر کل آن آیت الله بهشتی شد. بنابراین اجرای برنامه ای برای حذف ایشان و دیگر اعضای
حزب که اکثراً از مجلسیان و سایر قوا بودند، در دستور کار معاندین نظام اسلامی قرار
گرفت. البته انفجار دفتر حزب جمهوری معلول عوامل چندی بود که از دیگر عوامل این فاجعه
می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1-برکناری
بنی صدر از فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری
2-حرکت
مسلحانه منافقین
3-رخنه
و نفوذ منافقین در نهادها، احزاب و ارگان های اسلامی و انقلابی
4-کوتاهی
در حفاظت از مسئولین و شخصیت های نظام
5-تاثیر
تبلیغات سوء و سانسور فکری بر روی اعضاء و هواداران گروهک های محارب
6-قاطعیت،
صراحت و سازش ناپذیری مسئولین و شخصیت های خط امامی
7-پیروزی
های ایران در جنگ تحمیلی
8-موفقیت
های خط امام در عرصه سیاسی کشور
پیام امام خمینی در مورد هفت
تیر
امام خمینی رحمهالله در بخشی
از پیام خود درباره هفت تیر، درمورد خیانتهای منافقین میفرماید: «میخواهید با شهادت
رساندن عزیزان ما، این ملت فداکار را از صحنه بیرون کنید. شما تا توانستید به فرزندان
اسلام، چون شهید بهشتی و شهدای عزیز مجلس و کابینه با حربه ناسزا و تهمتهای ناجوانمردانه
حمله کردید که آنها را از ملت جدا کنید و اکنون که آن حربه از کار افتاده و کوس رسوایی
همهتان بر سرِ بازارها زده شد، در سوراخها خزیده و دست به جنایاتی ابلهانه زدهاید
که به خیال خام خود، ملت شهید پرور و فداکار را با این اعمال وحشیانه بترسانید و نمیدانید
که در واژه شهادت، واژه وحشت نیست».
سخنان مقام معظم رهبری در
مورد هفت تیر
مقام معظم رهبری در مورد حادثه
هفتم تیر سال 1360 میفرماید: «یک جمله درباره حادثه هفتم تیر عرض کنیم و آن این است
که شاید از همه ابعاد متعددی که این حادثه داشت، این بُعد جالبتر باشد که این حادثه،
نشان داد که ضربههای سهمگینی از این قبیل هم حتّی نمیتواند به استحکام بنای جمهوری
اسلامی که به ایمان و حضور مردم تکیه کرده است، خللی وارد کند. این حادثه، حادثه کوچکی
نبود. چنین حادثهای در هر نقطه دنیا کافی است برای فرو ریختن یک نظام. این همه اشخاص
مؤثر، مهم، خوش فکرو مبارز به دست جنایتکار تروریستها در یک لحظه از بین بروند و
نظام آن را تحمل کند و از آن، وسیلهای برای استحکام هر چه بیشتر خود به وجود بیاورد.
این چیز شگفتآوری بود. این برکت حضور و ایمان مردم، به برکت استحکام ساخت درونی نظام
اسلامی بود و به فضل پروردگار، همیشه همینطور خواهد بود».
بهشتی از دید دشمن
رادیو بیبیسی انگلیس، با
همه دشمنیهایی که با شهید مظلوم دکتر بهشتی داشت، در برنامه شبانگاهی هشتم تیرماه
1360 گفت: «آیت اللّه دکتر سید محمد حسینی بهشتی، رهبر حزب جمهوری اسلامی، رئیس دیوانعالی
کشور و عضو شورای ریاست جمهوری، مردی خوشلباس، با چهرهای گیرا و پُر ابهت بود. بهشتی
به عنوان یک نویسنده اسلامی در مسایلی از قبیل مفهوم دولت در اسلام و نیز نقش روحانیت
در رابطه اسلام با مکتبهای فکری جدید، مطالب فراوانی نوشته است. سالهای اقامت او
در آلمان غربی، به عنوان رهبر جامعه مسلمانانِ هامبورگ، به علت علم، لیاقت و نظم فکریاش
به عنوان یک روحانی بود».
آثار بهشتی
با اینکه دکتر شهیدبهشتی
در کنار تدریس و سخنرانی، به تحقیق نیز میپرداخت، اما تألیفات زیادی از او چاپ نشده
است. آثارآن شهید بزرگوار عبارتاند از: 1. خدا از دیدگاه قرآن؛ 2. نماز چیست؛ 3. بانکداری
در قوانین مالی اسلام؛ 4. روحانیت اسلام در میان مسلمین؛ 5. مبارز پیروز؛ 6. شناخت
دین؛ 7. نقش ایمان در زندگی انسان؛ 8. کدام مسلک؛ 9. شناخت؛ و 10. مالکیت. البته افزون
براین آثار، مجموعهای از سخنرانیها و مصاحبههای او، که جملگی مربوط به دوران انقلاب
و پس از انقلاب است، در سه جلد با عناوین: او به تنهایی یک امت بود، بهشتی سیدمظلوم
امت، و بهشتی اسطورهای بر جاودانه تاریخ در تابستان سال 1361، به وسیله واحد فرهنگی
بنیاد شهید تهران چاپ شده است.
بهشتی از دید امام
بهشتی، مظلوم زیست و مظلوم
مُرد و خار در چشم دشمنان اسلام بود.
مراتب فضل ایشان و مراتب تفکر
ایشان و مراتب تعهد ایشان برمن معلوم بود.
بهشتی، یک ملت بود.
من بیشتر از بیست سال ایشان
را میشناختم و برخلاف آن چه این بیانصافها در سراسر کشور تبلیغ کردند و مرگ بر بهشتی
گفتند، من او را یک فرد متعهد، مجتهد، مدیر، علاقهمند به ملت، علاقهمند به اسلام
و به درد بخور برای جامعه خودمان میدانستم.
من بیشتر از بیست سال است
که آقای بهشتی را میشناسم و در این مدت، حتی ندیدم یک کلمه از کسی غیبت کند.